سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آلونک
کلمات کلیدی مطالب
نویسنده: مسعود گرجی - پنج شنبه 90/4/23

اجازه گرفت وبا متانت در سمت دیگر صندلی نشست

به آرامی چند نفس از عطر و طراوت گلها نوشید

با نگاهش از درخت سرو به با لا خزید

و بر بال گنجشک  به میان بنفشه های رنگارنگ شیرجه رفت

لبانش در حالی که انگار نمی خواستند لبخند عمیقش را بشکنند به آرامی باز شدند

چه شهر زیبایی

چه طبیعت شورانگیزی

چه هوای پاک و لطیفی

چه نعمت عظیمی است زندگی در چنین شهری

 پرسیدم که مسافرید؟

گفت: آری

و ادامه داد

این پارک ها با پرنده های زیبایش

در کمتر جایی یافت می شود

 و در حالی که سینه اش را دو باره  از هوای پاک پر می کرد از روی صندلی برخاست

 با عجله پرسیدم چند وقت است که اینجایید

 با لبخندی خردمندانه گفت:

پنجاه سالی هست

و با گامهایی که انگار بر روی ابرها می گذاشت دور شد/.


کدهای اضافی کاربر :


بازدید امروز: 36
بازدید دیروز: 8
کل بازدیدها: 13083